از دیشب احساس می کردم آرینایی بدنش گرمه ولی چون گه گاهی این احساس رو داشتم فکر کردم اشتباه میکنم و به دلیل گرمای هواست. بالاخره امروز صبح آرینایی گفت سرم درد میکنه. من باور نمی کردم که بچه تو این سن سر درد بگیره. با خودم فکر کردم چون من و خاله یاسی و ماماجی میگرن داریم و زیاد در این مورد صحبت میکنیم و همین طور دیروز عصر با یاسی داشتم در مورد یه کرم که خیلی موثره صحبت میکردیم، آرینا هم جو گیر شده و این رو میگه. تا حدود ظهر به حرفاش محل ندادم و گفتم بچه ها سر درد نمی شن. ولی می دیدم که آرینا همش دستش به سرشه و هنوز بدنش گرمه. درجه هم که میگذاشتم حدود 37.3 بود تا ساعت 3 دیدم درجه 37.6 ت...